قضاوت بی رحمانه مردم درباره مجسمه ها و ناآگاهی مدیران

به گزارش وبلاگ دیدگاه، یک هنرمند مجسمه ساز درباره نقد مردم نسبت به آثار هنری چنین بیان می نماید: معمولا همه آدم ها چه نسبت به هنر شناخت داشته باشند و چه نداشته باشند، قضاوت های بی رحمانه ای نسبت به آثار هنری خواهند داشت. آنها به محض دیدن یک اثر هنری اگر خوششان نیاید آن را می کوبند و اگر خوششان بیاید نهایتا سری به نشانه تأیید تکان خواهند داد.

قضاوت بی رحمانه مردم درباره مجسمه ها و ناآگاهی مدیران

مجتبی موسوی ـ هنرمند مجسمه ساز و مدرس دانشگاه ـ که در حال حاضر یکی از داوران سمپوزیوم مجسمه سازی کیش است، در گفت وگویی با وبلاگ دیدگاه به صحبت درباره اهداف برگزاری یک سمپوزیوم مجسمه سازی و مجسمه های شهری پرداخت.

در ابتدا این امر را با او مطرح می کنیم که بسیاری نصب مجسمه های بدساخت در فضای شهری را به مجسمه های ساخته شده در سمپوزیوم ها نسبت می دهند؛ چراکه معتقد هستند مسئولان مربوطه ترجیح می دهند از این مجسمه ها به علت کم هزینه بودن و ساخته شدن در مدت زمان کوتاه، استفاده نمایند.

سمپوزیوم تنها یکی از راه های تأمین مجسمه های شهری است

موسوی درباره استفاده از مجسمه های ساخته شده در یک سمپوزیوم در فضای شهری می گوید: فضای شهر به مجسمه احتیاج دارد و مجسمه متناسب نیز باید در فضای شهری قرار بگیرد. ولی اینکه این آثار به چه شکل تهیه و تأمین می شوند، در همه جای جهان روش های مختلف دارد و در کشور ما نیز باید همین اتفاق رخ دهد. پس از انقلاب مدتی رشته مجسمه سازی در دانشگاه ها تدریس نمی شد، با از سرگیری تدریس این رشته در فضای آموزشی، دانشجویانی از این رشته فارغ التحصیل شدند. این دانشجویان که به کار احتیاج داشتند، بازاریابی کردند و وارد بازار کار شدند و این امر منجر به رونق دریافت این رشته شد.

او ادامه می دهد: اینکه چگونه به هنرمندان مجسمه ساز سفارش کار داده و احتیاج شهر و کشور در حوزه مجسمه سازی رفع گردد، راه چاره های مختلفی دارد. یکی از این روش ها، برگزاری سمپوزیوم است. برگزاری سمپوزیوم شرایط، ویژگی و دستاوردهای خاص خودش را دارد که صرفا دستاورد آن فراوری یک اثر هنری نیست؛ البته محصول هنری نتیجه سمپوزیوم هست ولی دستاوردهای اجتماعی، فرهنگی و هنری نیز دارد که مختص رویداد سمپوزیوم است.

این هنرمند تصریح می نماید: اما در کنار سمپوزیوم باید روش های دیگر هم برای تأمین مجسمه های شهری به کار گرفته گردد؛ به گونه ای که متناسب با بافت محله، منطقه و وسعت و احتیاجهای فضا، برای موضوعاتی که باید در آنجا کار گردد به صورت اختصاصی سفارش مجسمه داد.

او با بیان اینکه تنها دلیل بی کیفیت بودن مجسمه های سطح شهر استفاده از آثار ساخته شده در سمپوزیوم ها نیست، اظهار می نماید: بنده به شخصه در برگزاری بسیاری از سمپوزیوم های مجسمه سازی نقش داشته ام اما همواره به دوستانی که در شهرهای مختلف کشور و یا حتی در بخش های خصوصی می خواهند در زمینه مجسمه کار نمایند، تأکید نموده ام که سمپوزیوم، راه درستی برای به دست آوردن همه مجسمه های مورد احتیاج نیست. توصیه من این بوده که بایستی موضوع و احتیاج و فضای منتخب برای نصب مجسمه را شناخت و بر اساس آن سفارش داد.

مسئولانی که از هنر چیزی نمی دانند

موسوی اضافه می نماید: متأسفانه اغلب افرادی که در حوزه مدیریت شهری مسئول هستند، از مجسمه و آثار هنری شناخت ندارند، دچار یک برداشت اشتباه در این زمینه ها شده اند یا شاید حتی بتوان گفت دچار نوعی جوزدگی هستند که فکر می نمایند اگر سمپوزیوم برگزار نمایند، هم یک رویداد هنری برگزار نموده و هم صاحب مجسمه برای فضای شهری می شوند و می توانند مجسمه ها را هر جایی نصب نمایند. این شناخت کافی نداشتن باعث می گردد گاهی به اشتباه به دنبال برگزاری سمپوزیوم برای همه احتیاجهای شهری می فرایند؛ گرچه که سمپوزیوم نمی تواند همه احتیاجهای شهری را رفع کند.

او تصریح می نماید: به طور کلی اگر سمپوزیوم با کیفیتی به علت برنامه ریزی خوب، سیاست گذاری صحیح، مدیریت اجرایی سمپوزیوم دقیق، انتخاب درست هنرمند، تهیه ملزومات مناسب، برگزار گردد، محصول آن با کیفیت خواهد بود. اینگونه نیست که همه سمپوزیوم ها، محصول ضعیف و بی کیفیت داشته باشند. از طرفی مجسمه های بی کیفیت زیادی در شهرهای ما دیده می گردد که محصول ناآگاهی سفارش دهنده و بی تخصصی کسانی است که آن را انجام داده اند؛ یعنی سفارش دهنده که مدیر شهری است نمی داند به چه کسی و چگونه سفارش دهد، کسانی هم که سفارش می گیرند اغلب مجسمه ساز نیستند یا هنرمندان ضعیفی هستند.

هدف از برگزاری یک سمپوزیوم چیست؟

موسوی در پاسخ به سوال بالا بیان می نماید: همانطور که گفتم سمپوزیوم یک رویداد هنری است و قرار است یکسری اهداف فرهنگی و هنری را دنبال کند و دستاوردهای اجتماعی، فرهنگی و هنری داشته باشد. حضور مجسمه ساز حین کار در فضای عمومی، باعث می گردد شهفرایندان از نزدیک رخ دادن یک فعالیت هنری را ببینند و با هنرمند مربوطه و کار او آشنا شوند. این امر آشنایی و شناختی را برای مردم به ارمغان می آورد و فضای گفت و گوی دوطرفه ای را بین هنرمند و مردم باز می نماید. این شناخت و گفت وگو باعث می گردد هم هنرمند نسبت به علاقه ها و دغدغه های مردم آشنایی بیشتری پیدا کند و هم مردم وقتی آثار و زحمت هنرمندان را می بینند، دید دیگری نسبت به آثار هنری پیدا نمایند. بنابراین وقتی که بعدا این آثار را در سطح شهر می بینند برخورد و نگرششان نسبت به این گونه آثار تغییر می نماید. ضمن اینکه ابعاد فرهنگ سازی، ترویج، توسعه و رونق هنر در فضای شهر، دارای یک بار آموزشی برای بچه ها، نوجوان ها و جوان ها خواهد بود و اگر علاقه مند باشند می تواند آنها را به سمت این رشته سوق دهد و آنها را به هنرمندان آینده بدل کند.

او ادامه می دهد: البته این سمپوزیوم ها از این جهت که در مدت کوتاهی تعداد قابل توجهی مجسمه به دست برگزارنمایندگان می رسانند و می توانند آثار را در فضای شهری قرار دهند، برای نهاد برگزارنماینده مفید خواهد بود. ولی اینکه گفته می گردد ساخته شدن مجسمه در سمپوزیوم ها ارزان تر خواهد بود، درست نیست مگر در مقیاس جهانی؛ زیرا در ایران سفارش دهنده های ما چه دولتی و چه خصوصی هنوز درمورد مبالغی که برای آثار هنری به خصوص مجسمه می پردازند، نگاه کالایی دارند و نگاه هنری ندارند. آنقدر قیمت آثار هنری پایین نگه داشته شده و سود خیلی ناچیزی به هنرمند تعلق می گیرد که خیلی وقت ها باعث می گردد اجراها بی کیفیت باشند؛ چون ناگزیر هستند هزینه های خود را پایین بیاورند.

تعداد آثار پرتره و انتزاعی مجسمه در فضای شهری برابری می نماید

از او سوال می کنیم که آیا درست است که در فضای شهری بیشتر شاهد سردیس ها و تندیس ها هستیم؟ بیان می نماید: اینگونه نیست؛ زیرا به دلیل محدودیت هایی که در زمینه ساخت پرتره و تندیس در سال های اول فعالیت مجسمه سازی بعد از انقلاب داشتیم، عمدتا آثاری که در این حوزه ساخته می شدند، یادمانی و انتزاعی بودند. البته این خود مسائل دیگری داشت، به گونه ای که تا چندی پیش هم برای توجیه آثار یادمانی و انتزاعی و شرح اینکه آن اثر چیست و چه می خواهد بگوید و آیا اصلا هنر هست یا نه، مسائل زیادی داشتیم. به خصوص در روبروه با مدیران شهری؛ چون متوجه نمی شدند و تا به حال با این دسته از آثار هنری روبرو نشده بودند.

این هنرمند اضافه می نماید: برای ساخت و نصب مجسمه های فیگوراتیو و سردیس ها هم مسائل دیگری داشتیم؛ چون این رشته مدتی در دانشگاه ها تدریس نمی شد و پس از آن که سفارش آنها از سر گرفته شد، هنرمند متخصص در این زمینه کم داشتیم. به همین علت تا همین چند سال پیش برای نصب سردیس و تندیس در مضیقه بودیم. از آن طرف کمتر به آثار انتزاعی ایراد گرفته و بیشتر آنها نصب می شدند؛ البته چون این سبک از مجسمه سازی هم خیلی برای مردم و مسوولان شناخته شده نبود، اغلب با مقاومت هایی رو به رو بوده ایم و باید توجیه می کردیم که این آثار می توانند در فضای شهری تأثیر مفیدی داشته باشند.

او می گوید: خوشبختانه اکنون این تعادل برقرار شده و با فعالیت های سازمان زیباسازی شهر تهران که تا مدت ها تنها مرجع تخصصی مجسمه های شهری در کشور بود، هنرمندان زیادی در ساخت پرتره تخصص پیدا نموده و این باعث شده که حضور پرتره ها به چشم بیاید.

باید از کودکی افراد را با هنر آشنا کرد

موسوی درباره تأثیر آموزش هنر در کودکی به افراد می گوید: حتی در اروپا و امریکا و تا حدودی چین که الگوبرداری های ما در مجسمه سازی شهری مبتنی بر آموزه های آنها است، مردم عادی هنوز هم در مواردی در ارتباط برقرار کردن با سبک هایی از آثار انتزاعی یا دوران مدرن و پست مدرن و معاصر، مشکل دارند. ولی در آنجا، راهی در پیش گرفته اند و آن آموزش دادن است. آنها بچه ها را به موزه و پای آثار هنری می برند و به آنها شرح و آموزش می دهند. به همین دلیل وقتی کودک از آن سن این آثار را ببیند، می تواند ارتباط برقرار کند و دریافت خود را داشته باشد و وقتی هم که عظیم می گردد به این آثار به چشم یک امر غریب نگاه نمی نماید. ولی در کشور ما اینگونه نیست، نه عظیمسالان آموزش دیده اند و نه بچه ها؛ پس طبیعی است که در روبروه با یکسری از آثاری که برایشان غریب است، واکنش تدافعی یا انفعالی داشته باشند.

چرا نقد بیشتری نسبت به آثار سردیس صورت می گیرد؟

او در پاسخ به این سوال اینگونه عنوان می نماید: چون پرتره به طبیعت نزدیک و شناخته شده است و مردم آن را می شناسند؛ به همین علت اگر خوب باشد راحت تر با آن ارتباط برقرار می نمایند و اگر بد باشد نقد می نمایند. فرض کنید پرتره یک شخصیت شناخته شده مثلا یک بازیگر نصب گردد؛ همه آن را می شناسند و پس از نصب غیرممکن است مردم در هر صندلی و سطحی از سواد اظهار نظر ننمایند. حال ممکن است یکی بپسندد و یکی آن را رد کند.

ادامه می دهد: معمولا همه آدم ها چه نسبت به هنر شناخت داشته باشند و چه نداشته باشند، قضاوت های بی رحمانه ای نسبت به آثار هنری خواهند داشت. آنها به محض دیدن یک اثر هنری اگر خوششان نیاید آن را می کوبند و اگر خوششان بیاید نهایتا سری به نشانه تأیید تکان خواهند داد. ولی معمولا روحیه مردم این است که در برابر هرچه که می بینند جبهه بگیرند، به خصوص اگر آن اثر در فضای شهری باشد. دیگر به این فکر نمی نمایند که آن اثر توسط یک هنرمند ساخته شده است، بلکه ممکن است فکر نمایند آن را شهرداری ساخته پس بی رحمانه تر آن را می کوبند. خیلی از نقدها پایه علمی ندارد و بیشتر براساس احساساتی هستند که هیچ ربطی به اثر هنری ندارند و به حواشی موجود در جامعه برمی گردند.

مدیران و سلیقه شخصی آنها در هنر

در سرانجام از او سوال کردیم که چقدر به این امر قائل است که بخشی از علت بدساخت بودن بعضی از آثار مجسمه شهری به علت حضور نداشتن متخصصان این حوزه در صندلی مدیریت هنر شهری است؟ شرح می دهد: امر هنر یک تخصص است، همانند هر چیز دیگری که تخصص احتیاج دارد؛ پزشکی یا مهندسی. منتهی هنر یک گرفتاری دارد و آن نفوذ سلیقه شخصی افراد است که عمدتا هم افرادی که در این زمینه تحصیل و مطالعه نداشته اند، سلیقه شخصی آنها در این زمینه تربیت شده نیست؛ بنابراین اگر در هر جایی فرد متخصص به عنوان مدیر یا مدیر غیرمتخصص به همراه مشاور متخصص حضور نداشته باشد، طبیعتا اولین کاری که می نماید این است که سلیقه شخصی خود را وارد این موضوع کند. سلیقه شخصی این افراد نیز تربیت نشده است؛ به همین دلیل نتیجه قابل قبول نخواهد بود.

موسوی ادامه می دهد: اگر فردی نداند هنر و مجسمه چیست؟ و در مقام سفارش دهنده قرار بگیرد، چگونه می خواهد تشخیص بدهد چه می خواهد؟ اگر هم تشخیص دهد چه می خواهد چگونه می خواهد تشخیص دهد کار چگونه ساخته و کجا قرار داده گردد؟ توسط چه کسی ساخته گردد؟ اطراف کار چه فضاسازی صورت بگیرد؟ اگر پیروز به انجام این موارد هم شد، چگونه می خواهد بر فرایند ساخته شدن آن نظارت کند و در نهایت چگونه می خواهد کیفیت کار را تشخیص دهد؟

او تصریح می نماید: مدیران ما وقتی می خواهند ماشین خود را برای تعمیر ببرند به دنبال یک مکانیک متخصص و خوب می گردند، ولی وقتی می خواهند برای فضای شهری کار نمایند که تأثیرات اجتماعی، هویتی و فرهنگی برای امروز و آینده دارد، به ساده ترین شکل ممکن و در نهایت سهل انگاری با آن برخورد می نمایند و فکر می نمایند هر چیزی که دارای یک فرم و شکل باشد، مجسمه است و نتیجه چیزی می گردد که امروز در تمام کشور می بینیم. ما در کشور مجسمه های خیلی خوب و خیلی بدی داریم ولی متأسفانه مجسمه بد، ارزشِ مجسمه های خوب را هم از بین می برد، معمولا این چنین است، بدها بیشتر به چشم می آیند و تاثیرات بدتری هم می گذارند، اما چه بسا تبعات منفی آنها امروز تشخیص داده نگردد. برای اصلاح و پیشگیری تنها یک راه وجود دارد؛ سپردن کار به کاردان.

کلیه عکس های استفاده شده در این خبر توسط سمپوزیوم مجسمه سازی کیش در اختیار وبلاگ دیدگاه قرار گرفته است.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "قضاوت بی رحمانه مردم درباره مجسمه ها و ناآگاهی مدیران" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "قضاوت بی رحمانه مردم درباره مجسمه ها و ناآگاهی مدیران"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید